کلمات موجی
نگذار خلیج را عرب ها بخورند
این بندر گیج را عرب ها بخورند
ای تنگه هرمز تو بکش پائین تر
تا مشت بسیج را عرب ها بخورند
نیشم نزنی، زبان من زنبوری ست
این دوستی دشمن ما هم زوری ست
او آمده است نفت ما را ببرد؟
انگار که دست خودمان اینجوری است
از حوصله پیاده ها سر رفتند
از راه میانبر خدا در رفتند
دیدند که راه کربلا نزدیک است
پاهای تو از کفش جلوتر رفتند
او مکه نرفته حاجی قرضی شد
طولی نکشید از بغل عرضی شد
او با همه شجاعتش در مانور
در بست اسیر دشمن فرضی شد
کم نیست، کمی زیاده گویی بکنید
در مورد ما بهانه جویی بکنید
ما چشم و چراغ ملت ایرانیم
در مصرف برق صرفه جویی بکنید
انگار که تقدیر جهان بر می گشت
با برگ برنده قهرمان بر می گشت
او در جهت کمک به پشت جبهه
در موقع حمله ناگهان بر می گشت
دیروز سر خون شما صحبت بود
یک بحث عظیم بر سر قیمت بود
بنیاد جواب خونتان را داده
گفتند گروه خون اُی مثبت بود
از آن چک و سفته ها بپرسید فقط
از آخر هفته ها بپرسید فقط
از جنگ اگر سوال سختی دارید
از جبهه نرفته ها بپرسید فقط
نه لکه ای بر پیرهنم افتاده
نه نام وطن از دهنم افتاده
وقتی که پلاک را گرفتم دیدم
خون پدرم به گردنم افتاده
- ۹۹/۱۲/۰۴