پشت چراغ قرمز
در کوه چرا صدای ما می پیچد
پرسیده ای از خودت چرا می پیچد
چون کشور ما کشور کوهستانی ست
فریاد نزن فقط صدا می پیچد
تا قرعه به نام دینشان افتاده
داغی به سر جبینشان افتاده
یک تکه زمین داشته اند و از شانس
ایران وسط زمینشان افتاده
خل بازی خود را همه جا جار زدیم
خود را الکی بر در و دیوار زدیم
سی سال در اعتصاب گفتن ماندیم
ما سیر نخورده حرف بودار زدیم
بی منطق و بی اراده کردید مرا
ناخواسته استفاده کردید مرا
دربست گرفتم بروم آزادی
اعدام چرا پیاده کردید مرا
چشمان تر عروسکم را بستند
با قرقره دست کوچکم را بستند
هی سکه به شعر اعتراضم دادند
با سکه دهان قلکم را بستند
راهی که از آن ماست باید بروید
هرجا دلتان نخواست باید بروید
خرچنگ شبی به بچه هایش می گفت
با زور به راه راست باید بروید
دشنام نده که اعتبارت نشود
مشتی بد و بیراه نثارت نشود
این حرف لوترکینگ به یادت باشد
تا خم نشوی کسی سوارت نشود
با مهر سکوتشان صدا را بستند
با تمبر لب خاطره ها را بستند
ما پاکت ونامه ای پر از فریادیم
با تف دهن هر دوی ما را بستند
گفتند شده اهل نظر دانشجو
دیدیم شده چه بی ضرر دانشجو
آتش زده بر عالم و آدم اما
کبریت همیشه بی خطر دانشجو
انگار فراموش شده دانشجو
با خواب هم آغوش شده دانشجو
روشن دل و روشن نظر و روشن فکر
چندیست که خاموش شده دانشجو
اصلن تو همین که بشری معترضی
دور و بر مردم بپری معترضی
بالا ببری دو دست خود را خوب است
یک دست که بالا ببری معترضی
تا وضعیتم را بپذیرم یارب
از زور گرسنگی نمیرم یارب
وقتی یقه های دیپلماتی بسته است
باید یقه ی تو را بگیرم یارب
مومن گل عرش است ولی بی خار است
در مسجد ما گلاب و گل بی کار است
عطر خوش جوراب و عرق می آید
اینگونه نماز مومنین بودار است
کولاک یخ نابلدی در راه است
سرمای شدید بی حدی در راه است
با خواندن شعر اخوان فهمیدم
امسال زمستان بدی در را ه است
در رفتن او آمدنم را دیدم
در آینه نیمه منم را دیدم
این خاصیت زندگی ماشینی ست
در خانه تصادفی زنم را دیدم
در شهر همه اداره ها وا مانده
از این همه کار چشم ما وا مانده
ما تونل توحید و رسالت داریم
حالا دهن غار حرا وا مانده
با یاد خدا سمت سعادت می رفت
انگار به محراب عبادت می رفت
تا خرخره می خورد سر هر سفره
آنقدر که تا مرز شهادت می رفت
آنروز که روز امتحان برگردد
با یک ورق اوضاع جهان برگردد
انگشت اجازه مرا خم نکنید
تا مشت شود به سمت تان برگردد
انگار که ما ریشه در این غم داریم
از بس که زیادیم، همه کم داریم
بی فایده دل به آسمان ها بستیم
وقتی همه سر در آخور هم داریم
فریاد صدای آهنی دارد شهر
بی شک که خدای آهنی دارد شهر
امروز گدای واقعی می میرد
از بس که گدای آهنی دارد شهر
در ماه صیام روزه خواهیم گرفت
با سهم امام روزه خواهیم گرفت
ما با هدف کمک به این دولت خوب
یک سال تمام روزه خواهیم گرفت
- ۹۹/۱۲/۰۴